متافیزیک و علوم روحی عرفان متا ERFANMETA

در پی رشد علم روحی از ده ها سال پیش تا به اکنون یکی از مهمترین و مستندترین راه های اثبات وجود روح و عالم روحی و ارتباط با ارواح استفاده از مدیوم های قابل اعتماد بوده و هست. البته هنوز واقعا مشخص نیست که کالبد روحی هم که در جلسات احضار می آید یا چیزی دیگر ولی بر طبق تجارب شخصی خود بیشتر این موارد کالبد ذهنی و یا اتری فرد مرده می باشد که در جلسات احضار می آید و کالبد روحی به ندرت می آید . مدیوم هایی (واسطه گر) با قدرت ذاتی مدیومی که می توانند از طریق اکتوپلاسم به روح حاظر در جلسه کمک نمایند تا جسمیت فیزیکی پیدا کرده و بتوان به چشم آن ها را دید، و نه تنها از راه مشاهده که حتی از راه تماس فیزیکی با وجود روح پی به حضور و زنده بودن آن ها برد. البته بحث فیزیکی بودن روح هم امروزه و مخصوصا طبق نظریه نسبیت اینشتن اثبات گردیده، به این معنی که همه ی ارواح دارای موجودیت فیزیکی هستند و تنها به علت بالا بودن ارتعاشات آن ها و محدودیت چشم انسان در دیدن ارتعاشات قادر به دیدن آن ها نیستیم اما به طور کل وجود روح چیزی جدا از فیزیک نیست. توضیح دیگر در مورد اکتوپلاسم می باشد. این ماده مهمترین قسمت کاربردی در...

  در فلسفه هند  یوگا  یکی از چهار عصر تاریخی را شامل می شود که با هم چرخه های بزرگتر را تشکیل می دهند: 1- ساتیا یوگا 2- ترتا یوگا 3- دوارپا یوگا 4- کالی یوگا این چرخه ها بینهایت و در داخل چرخه های آفرینش و نابودی جهان ادامه می یابند که دم و بازدم آفریدگار نیز نامیده می شوند. در سنت هندی این اعتقاد وجود دارد که این چرخه ها تکرار می شوند و از کالی یوگا تا دوره های طولانی تر ساتیا یوگا و از دوره های طولانی تر ساتیا یوگا تا دوره های کوتاه تر کالی یوگا وارد می شویم و این چرخه همچنان ادامه دارد. در انتهای هر عصر کالی جهان به حالت ساتیا متحول شده و این چرخ از نو آغاز می گردد. از ابتدای هر عصر یعنی عصر ساتیا تا انتهای عصر کالی عدالت، نیکوکاری و اخلاق و معنویت رو به زوال می گذارد همچنین هر چه به اعصار کوتاه تر دوارپا و کالی نزدیک تر می شویم عمر انسان ها نیز کوتاه تر خواهد شد. به عنوان مثال در ویشنو پورانا عصر کالی چنین توضیح داده شده است: «« ...در عصر کالی حاکمان و فرمانروایان با هم رقابت خواهند کرد. خشونت و دروغ و تباهی شیوه رایج آن روزگار خواهد بود. پرهیزگاری و اخلاق نیک کمتر و ...

روح از نظر فكر و انرژي بي تحرك ، بدون لرزش است.  ابعادی ندارد ، نسبی نیست ، مانند هیچ چیز در خلقت نیست.  این نه لذت می برد و نه درد. فراتر از نسبیت چهار حالت عادی آگاهی انسان است - لذت ، درد ، بی تفاوتی و آرامش موقتی.  حالت پنجم آگاهی ، سعادت است که عمیق تر از صلح است و همیشه جدید و بی وقفه است. این تنها کیفیت روح است. وقتی چنین احساسی دارید ، هیچ چیز دیگری راضی نمی کند. پس شما آگاهی معنوی واقعی دارید.  روح نمی تواند نامگذاری شود. یک اسم همیشه ارتعاشات مشخصی را بیان می کند ، اما یک نام فقط برای موارد محدود اعمال می شود. روح بی نام و شکل است.  اگر می خواهید Spirit را نام ببرید ، بلافاصله آن را محدود می کنید. روح با محدودیت درک قابل شناخت نیست ، اما این بدان معنا نیست که روح کاملاً غیرقابل شناخت است ، زیرا روح قابل احساس است. روح همیشه شاد ، همیشه آگاه و همیشه جدید است.  از دیدگاه انسان ، روح شادی است ، بوده و خواهد بود. در روح هیچ گذشته و آینده ای وجود ندارد - فقط حال حاضر - زیرا آگاهی روح ، برخلاف انسان ، با مرگ و فراموشی منافات ندارد. روح همیشه هوشیار است....